اخبار باشگاه تیراختور و دیگر تیمهای آزریایجان

این وبلاگ صرفا یک وبلاگ خبری جهت اطلاع رسانی است

اخبار باشگاه تیراختور و دیگر تیمهای آزریایجان

این وبلاگ صرفا یک وبلاگ خبری جهت اطلاع رسانی است

عیبی یوخ ولی تا به کی؟

TractorFansPortal.Com. شعار عیبی یوخ را تنها در بازیهای تیم پرطرفدار تراختور می توان شنید که این شعار بیش از آنکه بازیکنان خودی را متعجب کند باعث بهت بازیکنان حریف می شود. این شعار در هر بازی بعد از خوردن گل تراختور از طرف هواداران سر داده می شود که به نوعی انگیزه ای مضاعف را به بازیکنان می دهد که باور کنند که می توانند جبران مافات نمایند. خود تماشاگر نیز از این شعار انگیزه می گیرد تا تشویق هایش بیش از پیش شود. این شعار تا حدی پیش رفته که مربیان سایر تیم ها نیز در حسرت داشتن چنین جوی در بین تماشاگران خودی و در ورزشگاههای خودی دست به تحسین هواداران تراختور زنند. هر گاه صحبت از عیبی یوخ به زبان می آید ناخودآگاه همه یاد خوردن گل از طرف تیم تراختور می افتند ولی این بار بحث عیبی یوخ به خاطر عدم نتیجه گیری تیم است.

عیبی یوخ من به خاطر این نبود که نشان دهم عدم نتیجه گیری تو هیچ تاثیری بر روحیه من ندارد بلکه از این جهت بود که با آن همه شکست روحی و کشیدن عذاب خود را جمع و جور کنم و به تو روحیه دهم تا بهتر بتوانی بازی کنی. دراویل این شعار روحیه ی مضاعفی به تیم میداد ولی هر بار که این شعار را می دادیم از ترس اینکه مبادا این انگیزه جای خود را به عادت دهد شعار را سر می دادیم. امسال این عیبی یوخ ها نه به خاطر گل خوردن بلکه به خاطر عدم نتیجه گیری به زبان می آید. امسال تیم را به امید آسیایی شدن بسته ایم تا با کمک هواداران و البته بازیکنان قدر و تازه و سرمربی تیم، تراختور را در لیگ در ردهی بالای جدول ببینیم. اما باید گفت که بازیهای تراختور آن طور که باید و شاید به مزاق هواداران خوش نمی آید. کسی منکر تلاش بازیکنان نیست ولی باید مشکل را پیدا کرد که چرا تیمی که ادعای آسیایی شدن دارد تا به این حد در بازیهای خارج از خانه و هر از گاهی در خانه  متزلزل نشان می دهد. تا بدین جای فصل از هشت بازی خارج از خانه تنها به 8 امتیاز دست یافته ایم که اگر این روال پیش برود یعنی با میانگین 17 امتیاز از 17 بازی روبرو خواهیم شد البته باید اذعان داشت که در نیم فصل دوم و مخصوصاً در اواخر لیگ امتیاز گیری چه در خانه و چه در خارج از خانه کمی سخت تر از اول فصل است. بحث امتیاز گیری تیم از یک طرف و بازی سرد و بی هدف و بی تاکتیک از طرف دیگر موجب شده که کمی به آسیایی شدن تیم شک کنیم هر چند که نا امیدی بدترین شکست در زندگی می باشد. تراختور در یک بازی خارج از خانه توانسته به پیروزی رسد و در اکثر بازیها تساوی را به خود دیده که این تساوی ها نشان از عدم جنگندگی تیم در بازی های خارج از خانه و محتاطانه بودن تیم را نشان می دهد. حال با توجه به شرایط فوق تا کی باید شعار عیبی یوخ را سر دهیم. چرا نباید انتظار از تیم را برد که بتواند در بازیها بهتر از قبل ظاهر شود. رضایت داشتن از شرایط فوق حتی در دین اسلام نیز بد شمرده شده و این بی انگیزگی باعث می شود که جلوی هر گونه پشرفت گرفته شود. با این که سرمربی تیم محبوبیت خود را در بین هواداران داراست ولی بجاست که به سرمربی تیم گوشزد کنیم و انتقاد کنیم که شاید شما از گرفتن نتیجه مساوی در برابر تیم ها راضی هستید ولی ما راضی نیستیم. البته این طور هم نتیجه می توان گرفت که عدم پیروزی در بازیهای خارج از خانه قدرت تماشاگران تیم تراختور را نشان می دهد که بدون آنها تیم آنطور که باید و شاید نتیجه مطلوب را نمی گیرد. تراختور متعلق به فرد و یا گروهی نیست. تراختور متعلق به یک ملت است و این یعنی راضی بودن فرد ملاک قرار نمی گیرد و باید همه از این نتیجه گیری ها راضی باشند. من قصد اعتراض به نحوه بازی و نتیجه گیری تیم را ندارم بلکه خواستار ان هستم که سرمربی تیم به جای اینکه در هر بازی از گرفتن نتیجه مساوی راضی گردند سعی در چاره گشایی تیم باشند تا تیم بهتر عمل کند و بتواند در آخر فصل خود را به آسیا برساند و در آنجا قدرت تیم و هواداران را به رخ کشد.

قارتال تورک اوغلو

تراختور کیست؟



تراختور یا تراکتور نامی‎ست که قشر بزرگی از مردم را هدایت می‎کند. او رهبری‎ست بی‎جان ولی جان‎های زیادی را در خود مستقر کرده است: جان‎های شیفته برای گام‎هایی بزرگ. او هرگز خطایی نخواهد کرد. او تاوان اشتباهات خود را نخواهد پرداخت. او رهبری بی‎اشتباه خواهد بود. چه کسی می‎تواند خطاهای او را برشمارد و از او پاسخ بخواهد: آیینه‎ای‎ست بر فراز مردم و هواداران‎اش که به تمامی بازتاب می‎دهد- تراختور آینه‎ی تمام نمای هواداران‎اش است.


در روزگاران پیش، مردم چین و روم در نقاشی و نگارگری شهرت داشتند.

چینیان گفتند: ما نقاش‎تر / رومیان گفتند: ما را کر و فر

تا این که سلطان هر دو قوم آن‎ها را خواست و گفت، می‎خواهم شما را بیازمایم تا دریابم که کدام یک هنرمندتر هستید. در آن جا دو کاخ روبه روی هم وجود داشت. شاه پیشنهاد کرد که هنرمندان رومی وارد یکی از دو کاخ گردند و در را به روی خود ببندند. و هنرمندان چینی نیز وارد کاخ دیگر شده و در را به روی خود ببندند. هنرمندان چینی، هر روز وسایل و امکانات و رنگ‎های مختلف از شاه می‎خواستند و شاه دستور می‎داد تا آن چه لازم دارند در اختیارشان گذاشته شود.

ولی هنرمندان رومی، هیچ گونه رنگ و وسیله و ابزاری نخواستند. چینیان، نگارها و نقش‎های گوناگون بر دیوارهای کاخ ترسیم کردند و در زیبا جلوه دادن آن‎ها نهایت دقت را نمودند. ولی هنرمندان رومی از صبح تا شب فقط به صیقل دادن و صاف کردن سنگ‎های دیوار کاخ پرداختند، به گونه‎ای که همه‎ی کاخ همانند آینه‎ای شد که عکس هر چیزی در آن دیده می‎شد: چینی‎ها کاخ را به صورت نگارستان درآوردند و رویم‎ها کاخ را به صورت آینه.

چینیان صدر زنگ از شه خواستند / پس خزینه باز کرد آن ارجمند
رومیان گفتند نی نقش و نه رنگ / درخور آید کار را جز دفع و رنگ
در فرو بستند و صیقل می‎زدند / هم چو گردون، ساده و صافی شدند

برای دیدن هنرنمایی‎های رومیان و چینیان به سوی دو کاخ روانه شدند. نخست به کاخ چینی‎ها وارد شدند، از نگارهای خوش‎رنگ و ظریف هنرمندان چینی شگفت‎زده شدند و صدها آفرین گفتند و چیره دستی آن‎ها را ستودند. سپس وارد کاخ رومیان شدند. درهای هر دو کاخ باز شده بود و پرده‎ها کنار رفته بود. شاه و همراهان دیدند همه‎ی شکل‎ها و نقش‎های چینیان در کاخ اول، در آینه‎ی سنگ‎های سیقل زده‎ی کاخ رومیان زیباتر از خود نگاره‎ها دیده می‎شود.

هر چه این جا بود، آن جا به نمود / دیده را از دیده خانه می‎ربود
آن صفای آینه وصف دل است / صورت بی‎منتها را قابل است
اهل صیقل رسته‎اند از بو و رنگ / هر دمی بینند خوبی، بی‎درنگ (داستان‎هایی از مثنوی مولوی)

هر گونه اشتباه از خود هواداران خواهد بود. واژه‎ی تراختور که با پیروان‎اش پیوند خورده، اختراعی‎ست که از حماسه‎های سالیان بر دامن‎اش افکنده شده است.

تراختور همان گونه خواهد بود که پیروان و شیفته‎گان‎اش به ازای تاریخ و فرهنگ‎شان هستند. این نام که از دل‎ها برآمده باید بر جان‎ها حکم راند. هواداران تراختور آن چنان که تاریخ خود را زیسته‎اند بر سیمای این نام می‎نهند: واژه‎ای که ماهیتی فراانسانی یافته است- او از شور هواداران‎اش سرشار می‎شود.

این نام مقدس هم چون اراده‎ای‎ست برای اجتماع گروه‎هایی از انسان‎ها: اراده‎ی مردم آذربایجان با نام تراختور تجلی می‎یابد. زیرا با نام او گروه‎های زیادی اراده‎ای پرتوان و پرانگیزه یافته‎اند تا جامعه را پویا و جان‎دار سازند. تراختور چون خدایان باستان برساخته‎ی اذهانی‎ست که انسان‎ها را راهبر باشد. اراده‎ی او بر اراده‎های قوی و سترگ استوار است: سنگ صیقل یافته‎ی تراختور بازتابی جز دل‎های صاف و با کر و فر نیست: تراختور بر دل‎ها رسوخ یافته است. بر مردم‎اش چنان چیره است که مردم بر گفتار و اندیشه‎های خویش. او بر فراز آسمان آرزوهای مردمان‎اش را برآورده می‎سازد. این آرزوها چون قطره‎های بخار آبستن حوادثی از باران و سیل در خود دارند.

ولی اگر راهبر انسانی بود، بوی خطا و خیانت فضا را پر می‎کرد. تراختور رهبری انتزاعی و آفریده‎ی ذهن همه‎ی کسانی‎ست که برای تحقق آرزوهای خویش هم دل و هم زبان گشته‎اند. خدایان باستان هم از آنِ کسانی بود که دل و زبانی یکتا داشتند. آنان خدایان خود را می‎ستودند و از هیبت آن به شکوه می‎آمدند.

آرزوها در هشت سال خاموشی فوتبال تراختور به سستی گرایید و امروزه به دست کسانی که دوباره شعله‎ورش کردند یک بار دیگر همهمه و شور در زیر بیرق این نام آغازیدن گرفت. مردم تراختور را می‎ستایند و از این رو سرشاری روان‎های خود را جشن می‎گیرند. بی‎هیچ انتظاری همه‎ی آرزوها را برآورده و پیروز خواهد ساخت و آرزوهای ما او را جاودان و سرشارش نگه خواهد ساخت. همه‎ی عوامل و علاقه‎مندان برای رسیدن به پیروزی و کامروایی در زیر بیرق تراختور تلاش می‎کنند تا نام نیکی بر اوراق تاریخ و فرهنگ خویش به یادگار بگذارند. کسانی که سن و سال خود را بر این راه نهاده‎اند با آرامش خاطر استمرار این نیک نامی را شاهد خواهند شد. این نام فقط بهانه‎ای‎ست برای تلاش و سرشاری در ورزش آذربایجان. این نام سرآغاز همه‎ی ورزش‎ها و استمرار حماسه‎هاست. تکاپویی که در جامعه ایجاد شده مدیون همین اختراع است. خفتن، کسالت، آرامش و افسردگی در بیرق او جایی ندارد. بادهای توفان‎زا این بیرق را هماره برافراشته و سربلند نگه خواهد داشت.

Traxtorchi.ir- خلیل غلامی

تراختور واسلی و تراختور کمالوند

TractorFansPortal.Com. اوائل دهه 70 بود که یک مهندس رومانیایی برای کار در کارخانه تراکتورسازی به تبریز آمد.اما پس از مدتی این مرد رومانیایی سرمربی تیم فوتبال تراکتورسازی شد.

واسلی گوجا مدل جدیدی را در تراختور ایجاد کرد.واسلی با یافتن استعدادهای بومی و با استفاده از تمرینات جدید ،توانست خون جدیدی را به فوتبال آذربایجان تزریق کند.

واسلی به جای اینکه به دنبال خرید بازیکنان تیمهای دیگر باشد،به میادین خاکی تبریز می رفت و به تماشای بازی جوانان تبریز می نشست.او از همین زمینهای خاکی استعدادهای زیادی را کشف کرده و بازیکنان فراوانی را پرورش داد.

واسلی دهها ستاره چون کریم باقری،سیروس دین محمدی، غلامحسین دین محمدی،اسماعیل حلالی،حسین خطیبی،رسول خطیبی،ناصر فراستی ،علیرضا پژمان،جوادشالچی،رضا حسن زاده، حسین حسندخت،کاظم محمودی، دکتر علیرضانیکمهرو علی باغمیشه را به فوتبال معرفی کرد.

تراختور واسلی با وجود ناداوریهایی که بر علیه اش انجام شد،در فصل72 به عنوان تیم اول گروه خود و بالاتر از استقلال و تنها با شکست در بازی پلی اف مقابل پاس ، به عنوان بهترین تیم شهرستانی،عنوان سوم لیگ را به دست آورد و در سال 73 نیز علرغم شایستگیهایی که داشت، نایب قهرمان جام حذفی شد.

با رفتن واسلی ،تراختور مدل واسلی نیز از بین رفت.هر چند که تا بیش از یک دهه پس از آن زمان، فوتبال ایران از بازیکنان ساخته شده آن دوران تراختور استفاده می کرد، اما این کارخانه بازیکن سازی از کار افتاده  و سالهای آشفتگی در تیم آغاز و تا سالها ادامه یافت.

در سالهای اخیر و با حمایتهای بی نظیرمردمی،تراختور دوران نابسامانی را پشت سر گذاشت و یکبار دیگر به دوران ثبات رسید.

این بار مربی جوانی بنام فراز کمالوند سکاندار هدایت تیم را عهده دار شد.

کمالوند برخلاف واسلی ،از همان ابتدای حضورش غیربومی سازی را در دستور کارش قرار داد.ایشان با ادعای حرفه گری،نه تنها به بازیکن سازی و پرورش استعدادهای منطقه اعتقادی نداشت،بلکه بیشتر بازیکنان بومی را نیز از تیم خارج نمود.

بازیکنانی چون علی کریمی که بعدها در شهرداری شایستگی های خود را نشان داد،رامین محمدپور ،فرهادعلیاری و جوانانی مانند مهردادیگانه و اینک رسول خطیبی به عنوان ستاره ای با تجربه،همگی در دوران کمالوند از تیم کنار گذاشته شده اند.بازیکنانی که اگر مانند ترشیز و حتی اولروم به آنها فرصت داده میشد، قطعا می توانستند توانایی هایشان را اثبات کنند.

تراختور کمالوند نسبت به تراختور واسلی از شرایط مالی مناسبتر، امکانات بهتر، کمکهای بیشتر مسئولان استانی و حمایتهای مردمی بسیار بیشتری برخوردار است،اما هنوز نتوانسته به موفقیتهای آن دوران دست یابد.

در دوران واسلی حتی شبکه استانی نیز بازهای تراختور را نشان نمی داد(اصلا شبکه استانی وجود نداشت). به جز استقلال و پیروزی و تا حدودی پاس ،نام تیم دیگری گفته نمیشد.بازیکنان برای حضور در تیم ملی حتما باید در یکی از تیمهای پاییتخت بازی می کردند.تراختور به خاطر مشکلات مالی اش هر فصل تعدادی از ستارگانش را از دست می داد و بازیکن جایگزین را از زمینهای خاکی پیدا می کرد و از همه مهمتر حمایتهای مردم از تیم بسیار کمتر از دوران کنونی بود و حتی در باغشمال و در بازیهای تراختور با استقلال یا پیروزی ، حداقل نیمی از ورزشگاه طرفدار تیم مقابل بود.

در مقابل در دوران کمالوند حمایتهای بی نظیر هواداران ،موجب توجه رسانه ها و حل شدن قسمتی از مشکلات مالی تیم شده است.بسیاری از ستارگان سایر تیمها آرزوی بازی در تراختور را دارند،بطوریکه تراختور نه تنها ستارگانش را از دست نمی دهد(چون دیگر ستاره ای تولید نمی کند) بلکه ستارگان سایر تیمها را نیز جذب می کند.

تراختور کمالوند با جذب ستارگانی چون محمدنصرتی،عباس آقایی،آندرانیک تیموریان، کرار جاسم و پیمنتا ،تیمی پرستاره است،اما تراختور واسلی با همان بازیکنان بومی اش بسیار دوست داشتنی تر و مقتدرتر بود و در تبریز به هیچ تیمی باج نمی داد.

هر چند که در سالهای اخیر فوتبال ایران حرفه ای گردیده و برخلاف گذشته فقط استفاده از بازیکنان بومی نتیجه نمی دهد،اما حرفه ای گری به این معنا نیست که تیم ،دیگر از پرورش استعداهای محلی صرفنظر کند و فقط به دنبال خرید بازیکن باشد.

تراختور برای تداوم حضورش در سطح اول ایران و حضور در سطح اول آسیا باید در کنار خرید بازیکنان خوب،همه ساله به استعداهای ناب آذربایجان فرصت داده و با پرورش و شکوفایی توانایی های بازیکنان بومی ،آینده خود را تضمین کند.

آغ بولوت