تراختور یا تراکتور نامیست که قشر بزرگی از مردم را هدایت میکند.
او رهبریست بیجان ولی جانهای زیادی را در خود مستقر کرده است: جانهای
شیفته برای گامهایی بزرگ. او هرگز خطایی نخواهد کرد. او تاوان اشتباهات
خود را نخواهد پرداخت. او رهبری بیاشتباه خواهد بود. چه کسی میتواند
خطاهای او را برشمارد و از او پاسخ بخواهد: آیینهایست بر فراز مردم و
هواداراناش که به تمامی بازتاب میدهد- تراختور آینهی تمام نمای
هواداراناش است.
در روزگاران پیش، مردم چین و روم در نقاشی و نگارگری شهرت داشتند.
چینیان گفتند: ما نقاشتر / رومیان گفتند: ما را کر و فر
تا
این که سلطان هر دو قوم آنها را خواست و گفت، میخواهم شما را بیازمایم
تا دریابم که کدام یک هنرمندتر هستید. در آن جا دو کاخ روبه روی هم وجود
داشت. شاه پیشنهاد کرد که هنرمندان رومی وارد یکی از دو کاخ گردند و در را
به روی خود ببندند. و هنرمندان چینی نیز وارد کاخ دیگر شده و در را به روی
خود ببندند. هنرمندان چینی، هر روز وسایل و امکانات و رنگهای مختلف از
شاه میخواستند و شاه دستور میداد تا آن چه لازم دارند در اختیارشان
گذاشته شود.
ولی هنرمندان رومی، هیچ گونه رنگ و وسیله و ابزاری
نخواستند. چینیان، نگارها و نقشهای گوناگون بر دیوارهای کاخ ترسیم کردند و
در زیبا جلوه دادن آنها نهایت دقت را نمودند. ولی هنرمندان رومی از صبح
تا شب فقط به صیقل دادن و صاف کردن سنگهای دیوار کاخ پرداختند، به
گونهای که همهی کاخ همانند آینهای شد که عکس هر چیزی در آن دیده میشد:
چینیها کاخ را به صورت نگارستان درآوردند و رویمها کاخ را به صورت
آینه.
چینیان صدر زنگ از شه خواستند / پس خزینه باز کرد آن ارجمند
رومیان گفتند نی نقش و نه رنگ / درخور آید کار را جز دفع و رنگ
در فرو بستند و صیقل میزدند / هم چو گردون، ساده و صافی شدند
برای
دیدن هنرنماییهای رومیان و چینیان به سوی دو کاخ روانه شدند. نخست به
کاخ چینیها وارد شدند، از نگارهای خوشرنگ و ظریف هنرمندان چینی شگفتزده
شدند و صدها آفرین گفتند و چیره دستی آنها را ستودند. سپس وارد کاخ
رومیان شدند. درهای هر دو کاخ باز شده بود و پردهها کنار رفته بود. شاه و
همراهان دیدند همهی شکلها و نقشهای چینیان در کاخ اول، در آینهی
سنگهای سیقل زدهی کاخ رومیان زیباتر از خود نگارهها دیده میشود.
هر چه این جا بود، آن جا به نمود / دیده را از دیده خانه میربود
آن صفای آینه وصف دل است / صورت بیمنتها را قابل است
اهل صیقل رستهاند از بو و رنگ / هر دمی بینند خوبی، بیدرنگ (داستانهایی از مثنوی مولوی)
هر
گونه اشتباه از خود هواداران خواهد بود. واژهی تراختور که با پیرواناش
پیوند خورده، اختراعیست که از حماسههای سالیان بر دامناش افکنده شده
است.
تراختور همان گونه خواهد بود که پیروان و شیفتهگاناش به
ازای تاریخ و فرهنگشان هستند. این نام که از دلها برآمده باید بر جانها
حکم راند. هواداران تراختور آن چنان که تاریخ خود را زیستهاند بر سیمای
این نام مینهند: واژهای که ماهیتی فراانسانی یافته است- او از شور
هواداراناش سرشار میشود.
این نام مقدس هم چون ارادهایست برای
اجتماع گروههایی از انسانها: ارادهی مردم آذربایجان با نام تراختور تجلی
مییابد. زیرا با نام او گروههای زیادی ارادهای پرتوان و پرانگیزه
یافتهاند تا جامعه را پویا و جاندار سازند. تراختور چون خدایان باستان
برساختهی اذهانیست که انسانها را راهبر باشد. ارادهی او بر ارادههای
قوی و سترگ استوار است: سنگ صیقل یافتهی تراختور بازتابی جز دلهای صاف و
با کر و فر نیست: تراختور بر دلها رسوخ یافته است. بر مردماش چنان چیره
است که مردم بر گفتار و اندیشههای خویش. او بر فراز آسمان آرزوهای
مردماناش را برآورده میسازد. این آرزوها چون قطرههای بخار آبستن حوادثی
از باران و سیل در خود دارند.
ولی اگر راهبر انسانی بود، بوی خطا و
خیانت فضا را پر میکرد. تراختور رهبری انتزاعی و آفریدهی ذهن همهی
کسانیست که برای تحقق آرزوهای خویش هم دل و هم زبان گشتهاند. خدایان
باستان هم از آنِ کسانی بود که دل و زبانی یکتا داشتند. آنان خدایان خود را
میستودند و از هیبت آن به شکوه میآمدند.
آرزوها در هشت سال
خاموشی فوتبال تراختور به سستی گرایید و امروزه به دست کسانی که دوباره
شعلهورش کردند یک بار دیگر همهمه و شور در زیر بیرق این نام آغازیدن گرفت.
مردم تراختور را میستایند و از این رو سرشاری روانهای خود را جشن
میگیرند. بیهیچ انتظاری همهی آرزوها را برآورده و پیروز خواهد ساخت و
آرزوهای ما او را جاودان و سرشارش نگه خواهد ساخت. همهی عوامل و
علاقهمندان برای رسیدن به پیروزی و کامروایی در زیر بیرق تراختور تلاش
میکنند تا نام نیکی بر اوراق تاریخ و فرهنگ خویش به یادگار بگذارند. کسانی
که سن و سال خود را بر این راه نهادهاند با آرامش خاطر استمرار این نیک
نامی را شاهد خواهند شد. این نام فقط بهانهایست برای تلاش و سرشاری در
ورزش آذربایجان. این نام سرآغاز همهی ورزشها و استمرار حماسههاست.
تکاپویی که در جامعه ایجاد شده مدیون همین اختراع است. خفتن، کسالت، آرامش و
افسردگی در بیرق او جایی ندارد. بادهای توفانزا این بیرق را هماره
برافراشته و سربلند نگه خواهد داشت.
Traxtorchi.ir- خلیل غلامی