اخبار باشگاه تیراختور و دیگر تیمهای آزریایجان

این وبلاگ صرفا یک وبلاگ خبری جهت اطلاع رسانی است

اخبار باشگاه تیراختور و دیگر تیمهای آزریایجان

این وبلاگ صرفا یک وبلاگ خبری جهت اطلاع رسانی است

مروری بر حواشی ناگفته دیدار تا قبل از شروع بازی/ تشکر ویژه از س


- حضور برخی از هواداران تراکتور از استان های آذربایجان غربی و شرقی یک روز قبل از بازی در محوطه ی استادیوم آزادی نکته ی قابل توجهی بود.

- از ساعت 8 صبح روز یکشنبه عده ی دیگری از هواداران به هواداران حاضر در محوطه پیوستند و با ایجاد دسته های شادی با آهنگ های آذربایجانی مشغول به رقص قدیمی و زیبای آذربایجانی شدند.

- عده ای از مامورین نیروی انتظامی که ترک زبان بودند در خوش و بش با برخی از هواداران ابراز امیدواری کردند که انشالله تیم تراکتورسازی در این دیدار برنده ی میدان شود.

- اتوبوس لیدرهای باشگاه ساعت 15 وارد پارکینگ استادیوم آزادی شد، لیدرها به همراه نزدیک به 200 هوادار با شعار ریتمیک " تیراختوری ائل ایستر، شرفلی میللت ایستر، بو وقارلی خالقیمیز، تیراختوردان گل ایستر " به سمت استادیوم حرکت کردند

منبع: Traxtorchi.ir

- تفتیش بدنی به صورت بسیار عجیب و غریب از هواداران تراکتورسازی صورت می گرفت، برخی از هواداران گلایه مند از اینچنین تفتیشی ابراز کردند " هئش ساد تاپماییر لار اما ساباخ خبرلرینده دئیجاقلار 5 مین دانا محترقه مواد کشف ائله دیخ ( اینهمه میگردند و هیچ چیزی هم از کسی پیدا نمیکنند فردا هم حتما در اخبارشان خواهند گفت 5 هزار مواد محترقه از هواداران تراکتور کشف کردند ) "

- از ساعت 16 تقریبا تمام جایگاه محدودی که به هواداران تراکتورسازی در نظر گرفته بودند به اتمام رسید، در این زمان هواداران با دو شعار " استادیوم بوش دی بوش، تورکون یئری یوخدی یوخ " و " استادیوم خالیه، آذری جا نداره " اعتراض خود را به عدم واگذاری جایگاه بیشتر نشان دادند.

- از ساعت 17 در حالی که تعداد هواداران استقلال به سختی به عدد 200 میرسید، همچنان به تعداد تراختورچی ها افزوده میشد، در قسمت میله کشیده شده برخی از هواداران سعی در برداشتن این سد بودند که با باتوم ماموران انتظامی تهران پذیرایی شدند، متاسفانه در این باتوم خوری ها یکی از هواداران از ناحیه کمر به شدت احساس ناراحتی میکرد

- پس از افزایش فشار هواداران تراکتورسازی و شدت یافتن شعار های هواداران حدود 300 - 400 نیروی انتظامی به قسمت هواداران تراکتور فرستاده شد که در این هنگام هواداران با شعار " تماشاگر نداشتن، بجاش مامور گذاشتن " اعتراض خود را به این روند نشان دادند.

- سردار جعفری در حوالی ساعت 17 وارد ورزشگاه شد که از سوی هواداران به شدت مورد تشویق قرار گرفت که سردار جعفری برای پاسخ به ابراز محبت هواداران به سوی تراختورچی ها آمد، هواداران در این هنگام با شعار " سردار بیز یئر ایستیروخ، سردار بیز یئر ایستیروخ " از سردار جعفری خواستند تا برای هواداران درخواست جایگاه بیشتری نماید که سردار جعفری با حرکات دست درخواست هواداران را قبول کرد.

- سردار جعفری پس از 15 دقیقه از درخواست هواداران با میکروفنی در ورزشگاه به هواداران گفت " تلاش می کنیم هم در طبقه ی اول و هم در طبقه ی دوم جایگاه بیشتری را برای شما ایجاد کنیم، چرا که استادیوم خالی است و مطمئن باشید که در بیرون از ورزشگاه هیچ هوادار تراکتور نخواهد ماند" که این سخنان سردار جعفری با سوت و تشویق شدید هواداران همراه شد.

- حوالی ساعت 18 قسمتی از سکو های طبقه ی دوم در اختیار هواداران تراکتورسازی قرار گرفت که این جایگاه ها نیز رفته رفته در حال پر شدن بودند، با این وجود هواداران همچنان به درخواست خود برای بدست آوردن جایگاه های خالی در طبقه ی اول اصرار داشتند.

- با وجود اصرار هواداران برای بدست آوردن جایگاه بیشتر و تلاش برخی از هواداران برای شکستن سد آهنی که مامورین انتظامی ایجاد کرده بوند، باتوم های مامورین همچنان پیروز این جدال بود، سردار جعفری با مشاهده ی رفتار مامورین، با رئیس مامورین حاظر در ورزشگاه صحبت کرده و از آنها خواست به این نوع رفتار پس از مدتی، مامورین باتوم های خود را کنار گذاشته و تنها به عنوان گارد در کنار میله ها ایستاند

- با مذاکرات مستقیم سردار جعفری، بالاخره ایشان موفق به گرفتن جایگاه در طبقه ی اول شدند، که در این لحظه نیز هواداران به شدت سردار جعفری را تشویق کردند، وی نیز با تکان دادن شال تراکتورسازی که در گردن خود داشت علاقه ی خود را به هواداران تراکتور نشان داد

- هواداران، پیراهن بسیار بزرگی که برروی آن نام محبوبترین بازیکن تراکتورسازی جاسم کرار و شماره 13 حک شده بود را باز کردند که با تشویق " کرار کرار، انا مجنون الکرار " و کرار کرار، تیراختورون عزیزی " همراه شد.

- از ساعت 18:45 تمامی جایگاه های اختصاص یافته در هر دو طبقه ی اول و دوم به صورت کامل پر شد، به طوری که در قسمت پله های ورزشگاه، در هر پله شش هوادار نشسته بودند، همچنین در قسمت بالایی استادیم دو ردیف از هواداران به صورت ایستاده بازی را مشاهده می کرند

- روز یکشنبه هواداران برای کسب پیروزی سنگ تمام گذاشتند و به صورت قاطع می توان گفت هوادارانی که 5 ساعت قبل از شروع دیدار تا اتمام بازی ایستاده تیمشان را تشویق می کنند مستحق ایستادن بر سکوی آسیا هستند

تراکتور، هیچوقت تنها نیست

تراکتور، هیچوقت تنها نیست


روزها گذشت، انتظار به پایان رسید، روز موعود فرا رسید و یکشنبه سرخ در تهران کلید خورد.


تلویزیون شروع به پخش بازی کرد، هیچ خبری از هواداران تراکتور نبود، نه صدایی، نه نشانی!

معرفی بازیکنان دو تیم، تازه تمام شده بود که دستان پر قدرت علی علیزاده، توپی بلند بر روی دروازه استقلال پرتاب کرد، کاپیتان با تجربه، ما توپ را به تور دروازه دوخت.

سر از پا نمیشناختم، اشک چشمانم را خیس کرده بود. بعد از این گل که در دقیقه هفتم به ثمر رسید، استقلال سراپا حمله شد، دیری نگذشت که استقلال گل تساوی را به ثمر رساند.

حالا بازی یک بر یک مساوی بود، اما استقلال نمیخواست در شهر خود، امتیاز از دست دهد. حملات خود را ادامه داد، اکرامی و دانشدوست، مثل برق، با سرعت خود، جلوی حملات استقلال از جناحین مقاومت کردند. نصرتی و اسدی، مثل دژی مستحکم، جلوی مهاجمان استقلال ایستادند، عباس محمدی، همچو شیری در مقابل تمامی ضربات غرش کرد، کیانی و تیموریان، مرکز میدان را در دست گرفتند، ابراهیمی، علیزاده و پیمنتا آرامش را از خط دفاعی حریف ربودند.

تا اینکه کرار رسید، پا به توپ شده و قلب خط دفاع حریف را نشانه رفت. مدافعان حریف، ناگزیر خطا کرده وی را متوقف کردند. کرار پشت توپ ایستاد، شوت، توی دروازه!

تراکتور، استقلال را در آزادی زمین گیر کرد، حالا هواداران تراکتور را نشان میدهند، هوادارانی که یک نیمه، در پشت ... ناپدید شده بودند، شور شوق وصف ناپذیری فضای استادیوم را در بر گرفته بود، هواداران شعار قهرمانی میخواندند. اینبار گریه امانم نداد، خدای خود را شکر کردم که طرفدار تیمی هستم که هیچوقت تنها نیست...

به طرفداران تراکتور بگویید جانم را هم برایشان می دهم


کرار جاسم با گلی که به قلب استقلال شلیک کرد و باعث شکست آبی پوشان شد به محبوبترین بازیکن تراکتورسازی تبدیل شده. بدون شک خواندن گفت و گوی خبرنگار سایت گل با کرار جاسم برای طرفداران تراکتورسازی خالی از لطف نخواهد بود. مصاحبه خبرنگار سایت گل را با فاتح قلبهای تبریزی ها بخوانید:

- به عنوان اولین سئوال فکرش را می کردی وقتی وارد ورزشگاه آزادی می شوی این همه طرفدار تراکتور با پرچم های قرمزرنگ ببینی؟ شوکه نشدی؟

طرفداران تراکتورآنقدر تعصب دارند که برای هر دیدار از آنها انتظار می رود ورزشگاه را سراسر قرمزرنگ کنند. قبل از بازی هم به شما گفتم که مطمئنم طرفداران تراکتور بیشتر از استقلالی ها به ورزشگاه می آیند. حالا به حرف های من درباره هواداران تراکتور ایمان بیاورید.


-  تشویق های آنها تا چه اندازه روی بازی تو اثر می گذارد؟

خب وقتی یک بازیکن می بیند تماشاگران تا این اندازه تشویقش می کنند و او را دوست دارند تمام توانش را می گذارد روی موفقیت تیم و به هیچ چیز دیگری فکر نمی کند. طرفداران تراکتور با تشویق های خود به من عظمت می دهند و قدرت خاصی به من می بخشند که باعث می شود برای خوشحالی شان همه کار کنم.


- از بازی صحبت کن. فکر می کردی در تهران برنده شوید؟

بازی یک بازی قوی و محکم بود. استقلال تیم بزرگی است که مربی، بازیکنان و تماشاگران بزرگی دارد. ما هم مثل آنها تماشاگر، مربی و تیم بزرگی داریم و با استناد به همین موارد و برای رسیدن به آسیا پا به این میدان گذاشتیم و خوشبختانه در نهایت برنده بازی لقب گرفتیم.
از گلی که زدی حرف بزن. گلی که باعث شد نیمی از ورزشگاه به رنگ قرمز در بیاید....
قبل از بازی خیلی دعا کردم تا بتوانم در این بازی گل بزنم. دوست داشتم هر طور شده دروازه استقلال را باز کنم تا جواب زحمات تماشاگران و کادر فنی و اداری باشگاه را بدهم. به فضل خدا و اهل بیت به هدفم رسیدم و توانستم به استقلال گل بزنم.


- وقتی گل زدی چه حسی داشتی؟

یک حس خوب و غیر قابل تکرار. وقتی گل زدم و تیمم برنده شد انگار دنیا را به من داده اند.احساس خیلی خوبی است  آدم با یک گل هزاران هوادار متعصب را که ساعت ها در راه بودند تا به ورزشگاه آزادی برسند را خوشحال کند


- بعد از گل به چه چیزی فکر می کردی؟

به برد تیمم و اینکه این گل تا پایان بازی دوام بیاورد.


- چرا بعد از گل سمت کمالوند رفتی؟

رابطه من و کمالوند رابطه مربی و بازیکن نیست. ما دو برادر هستیم که رابطه ای دوستانه و خانوادگی با هم داریم. همیشه گلهایم را به برادرم فراز کمالوند تقدیم می کنم و این بار هم همین اتفاق افتاد.
در طول بازی یا بعد از بازی با هوار صحبتی نکردی؟
در طول بازی همدیگر را دلداری می دادیم و کلا هوای همدیگر را داشتیم. من به هوار می گفتم مواظب باش مصدوم نشوی و او هم این حرف ها را به من می زد. در پایان بازی هم او به من تبریک گفت و البته من هم بابت باخت استقلال او را دلداری دادم.


- در تبریز خیلی محبوب هستی؛ این محبوبیت برای تو دردسرساز نمی شود؟

در عراق از محبت مردم نمی نوانم به خیابان بروم ، البته این محبت طبیعی است چرا که من فرزند عراق هستم. در تبریز اوضاع فرق می کند، چیزهایی می بینم که هرگز فکرش را نمی کردم. مردم تبریز مردم فوق العاده ای هستند. لطف و محبتشان را طوری بروز می دهند که بعضی وقتها فکر می کنم ایرانی هستم .


- حتما همین ابراز علاقه باعث شده به تبریز علاقمند شوی. راست بگو، تبریز زا بیشتر دوست داری یا محل تولدت نجف را؟

من نجف را دوست دارم، خیلی هم دوست دارم . به خاطر امام علی و نام بزرگ او؛ به خاطر مردم شهرم اما حالا تبریز را هم به اندازه نجف دوست دارم و از زندگی در این شهر لذت می برم.


- به عنوان آخرین سئوال اگر بخواهی پیامی به طرفداران تراکتور بدهی چه می گویی؟

گلم را تقدیم آنها می کنم و برد را به تمامی آنها تبریک می گویم. به طرفداران تراکتور می گویم منتظر آسیایی شدن ما باشید. به آنها می گویم دوستشان دارم و حاضرم جانم را هم برایشان بدهم